۰۵ آبان ۱۴۰۲   /    اخبار, اخبار ویژه, ورزشی    /    کد خبر: 18838

فرزندم، مدال اصلی من است

ساره جوانمردی، نمادی از یک «مادر ایرانی» است؛ جسور و قدرتمند، محکم و تسلیم‌ناپذیر و در عین حال با قلبی بزرگ و آکنده از عشق.

به گزارش ایسنا، روزنامه همشهری در مطلبی درخصوص حضور ساره جوانمردی، ورزشکار ایرانی در مسابقات پاراآسیایی هانگژو و نوزاد ۳ ماهه‌اش روی سکوی قهرمانی که توجه بسیاری را به خود جلب کرد نوشت:

این داستان را باید از کجا شروع کرد؟ شاید از جایی در اعماق قلب؛ از آن تپش‌های قطع‌نشدنی که انگار هردفعه چیزهای تازه‌ای را به یادمان می‌آورند. از لحظه شروع بازی‌های پاراآسیایی، قاب‌های غرورآمیز پرشماری جلوی چشم‌هایمان رژه رفته‌اند؛ طلا پشت طلا؛ لبخند پشت لبخند. پرچمی که گوشه به گوشه هانگژو پرواز می‌کند و سرودی که هربار در محل برگزاری بازی‌ها تکرار می‌شود. آنچه روی یک سکوی خاص تماشا کرده‌ایم اما شاید تبلور همه آن چیزهایی است که از ورزش می‌خواهیم؛ آن احساسات اصیل و دست‌نخورده، آن عشق تمام‌نشدنی به ایران، آن آغوش همیشگی برای فرزند، شمایل نابی است از یک مادر که مدال گرفت؛ از بس که ‌توانا بود درخشید. از بس که مصمم بود.

پسر کوچک ساره جوانمردی، احتمالا کم‌سن‌وسال‌ترین کسی است که روی سکوی قهرمانی بازی‌های آسیایی دیده شده و احتمالا کوچک‌ترین برنده‌ای است که دنیا توانسته به چشم ببیند. مدال نقره را هم به گردن او انداخته‌اند؛ به پاس اراده‌ای که برای سال‌ها در میادین مختلف از مادرش دیده‌ایم؛ به پاس همه آن رنج‌ها، صبوری‌ها و اراده آهنینی که ترک برنداشته است. او نمادی از یک «مادر ایرانی» است؛ جسور و قدرتمند، محکم و تسلیم‌ناپذیر و در عین حال، با قلبی بزرگ و آکنده از عشق؛ با مراقبتی فداکارانه از فرزندها؛ با محبتی که در هیچ گنجه‌ای نمانده و همیشه سخاوتمندانه تقسیم شده است. با آغوشی که انگار، دنیا را به جای آرام‌تری تبدیل می‌کند.
محدودیت؛ این کلمه را با حروفی خیالی ساخته‌اند. وقتی به ستاره‌های ایرانی در بازی‌های پاراآسیایی نگاه می‌کنیم، بیشتر از همیشه می‌فهمیم که اراده، حد و مرزی ندارد، که بن‌بستی در کار نیست و همیشه می‌توان به جلو قدم برداشت و چقدر خوب که نقش زنان در مدال‌های رنگارنگ، حالا از همیشه پررنگ‌تر شده است؛ آنها که در طول سال و وقت روبه‌رو شدن با تمرین‌های طاقت‌فرسا، کمتر دیده می‌شوند. آنها که سهمی از تیترهای درشت روزمره ندارند و لابه‌لای دعواهای همیشگی فوتبال، گم می‌شوند اما وقتش که از راه برسد، چنان قاب‌های باشکوهی می‌سازند که ندیدن‌شان، محال خواهد بود.

حالا همه از «ساره جوانمردی» حرف می‌زنند؛ از یک زن ایرانی؛ کسی که با فرزند کوچکش روی سکوی قهرمانی تیراندازی رفت و یکی از ماندگارترین لحظه‌های بازی‌های پاراآسیایی را خلق کرد. اینجا، با یک نمایش طرف نبودیم. ساره برای ساختن چنین تصویری، فقط باید یک کار انجام می‌داد؛ کافی بود او، خودش باشد و دست به همان کاری بزند که احتمالا خیلی‌ از زنان ایرانی در همین موقعیت انجامش می‌دادند. ظاهرا هیچ‌چیز، سد راه رسیدن این ستاره به رؤیاهای بزرگش نمی‌شود. مادربودن، انگیزه مضاعفی برای موفقیت شده و حجاب، انگیزه مضاعفی برای سخت تلاش‌کردن. ایران هم، یک انگیزه همیشگی برای کم‌نیاوردن است؛ اسمی که شنیدنش، هنوز هم دروازه‌ها را به روی مجموعه‌ای از خاطرات مشترک باز می‌کند.

ساره، یکی از نوابغ ورزش ایران است؛ کسی که در ۲دوره پارالمپیک، ۳‌طلا گرفته و در مجموع، ۴‌مدال از مهم‌ترین رقابتی دارد که می‌توانسته در آن شرکت کند. او ۵‌بار قهرمان جهان شده و در مجموع ۸‌بار در مسابقه‌های جهانی روی سکو رفته است. او ۳‌بار، نفر اول جام‌جهانی شده و ۴‌بار روی سکوی این مسابقات قرار داشته است. از ۲۰۱۴ به بعد، ساره همیشه برنده طلای بازی‌های آسیایی بوده و حالا این دوره هم، فقط یک پله پایین‌تر رفته است. نقره این ورزشکار در هانگژو، ششمین مدال او در بازی‌های پاراآسیایی است که ساره را به یکی از موفق‌ترین ورزشکاران تاریخ ایران تبدیل می‌کند؛ کسی که حتی سابقه تبدیل‌شدن به بهترین ورزشکار ‌ماه جهان را داشته، از همه موانع و همه چالش‌ها عبور کرده تا در این دوره با شایستگی محض، پرچم کاروان را به‌دست بگیرد و جلوتر از همه، در رژه افتتاحیه دیده شود.

این داستان را باید کجا تمام کرد؟ شاید جایی در گوشه‌های ذهن؛ آنجا که دستور ناامیدنشدن صادر می‌شود؛ آنجا که راهی جز ادامه‌دادن وجود ندارد. لحظه خلق‌شده بین ساره و فرزندش، تأثیرگذارتر از خیلی ‌فیلم‌هایی است که تا امروز در مورد زنان ساخته شده است؛ مادری که در هیاهوی یک رقابت سخت و بعد از بردن یک مدال مهم، مادرانگی را به هر چیز دیگری ترجیح می‌هد و می‌گوید: «فرزندم، مدال اصلی من است!».

Leave a Reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *