۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۷   /    یادداشت    /    کد خبر: 5452

دستان قدرت روی سر شهرداری تهران

یک سال پیش در چنین روزهایی آحاد مردم خصوصا تهرانی‌ها به دنبال تغییری کارآمد در سیاست‌های کلی کشور بودند. هم زمانی انتخابات ریاست جمهوری دوزادهم با شورای شهر پنجم سبب شد تا مردم نگاهی ویژه به مقوله انتخابات داشته باشند و با شور و اشتیاق بیشتری، سعی در ترغیب آرا خاموش برای مشارکت در تغییر کنند. همان زمان هم بسیاری از طرفداران جبهه اصلاحات بر این باور بودند که اگر همانند دهمین دوره انتخابات مجلس با یک لیست واحد پای در میدان بگذارند بدون شک نه تنها سمت ریاست جمهوری را کسب خواهند کرد؛ بلکه اکثریت کرسی‌های شورای شهر را هم نیز نصیب خود می‌کنند.

متاسفانه مناقشات در مناظره‌های تلویزیونی میان کاندیداهای ریاست جمهوری به قدر چالش برانگیز شد که کسی دیگر به فکر ترکیب لیست شورای های شهر، خصوصا شورای تهران نبود. تا جایی که در روزهای منتهی به انتخابات، نزدیک به شش لیست انتخاباتی از سوی اصلاح‌طلبان در سراسر شهر تهران توزیع ‌شد. اعتراضات و انتقادات نسبت به شرایط به وجود آمده به قدری بالا گرفت که از همان زمان نشانه‌های انشقاق و چند دستگی میان اصلاح‌طلبان بیش از پیش قابل روییت بود. در آن سوی میدان رقابت‌های انتخاباتی، مردمی حضور داشتند که فقط به فکر پیروزی اصلاح‌طلبان بودند و در بازی بد و بدتر انتخابات، جز کم کردن روی اصولگرایان به چیز دیگر فکر نمی‌کردند. جو به وجود آمده شرایطی را مهیا کرد تا انتقادات سازنده و پرسش ها و دغدغه‌های تحلیل‌گران و منتقدان سیاسی، زیر سایه جو تبلیغاتی انتخابات قرار بگیرد. همین موضوع سبب شد تا بیان انتقادات و مخالفت‌ها به بعد از انتخابات موکول شود. زمانی که شرایط سیاسی کشور در آرامش قرار گرفته و دیگر خبری از آن شور و غوغای تبلغات انتخابات نیست.

حال پس از یک سال از انتخابات شورای‌های شهر و روستا، مردم با چشم خود می‌بینند که سمت شورای شهر، آن طعام دندان‌گیری نبود که از قبل سودایش را داشتند. شهردارش در کمتر از شش ماه از آغاز فعالیتش با فشارهای سیاسی مجبور به استعفا می‌شود و اعضای درون شورا هم از عدم توانایی در انجام سیاست‌های شهری می‌نالند و به دنبال یک منجی می‌گردند.

داستان کناره‌گیری استعفای محمدعلی نجفی خود مزید بر علت شد تا مردم بدانند دست‌های پشت پرده در سیاست آنقدر قدرت دارند که بتوانند با یک تذکر شهردار تهران را برای بار دوم مجبور به استعفا کنند. با اینکه نجفی دلیل استعفایش را همانند دوران تصدی سازمان میراث فرهنگی و گردشگری، بیماری قلبی خود اعلام کرده بود اما کسی نیست که متوجه فشارهای سیاسی پشت پرده نشده باشد. نجفی از چندین ماه قبل نسبت به شایعات واکنش نشان داده بود و شایعه استعفایش را کذب محض می‌خواند اما طولی نکشید که به یک بار شایعات رنگ واقعیت به خود گرفتند و ترمز حرکت اصلاح‌طلبان کشیده شد. اکنون با کنار رفتن نجفی و انتخاب محمدعلی افشانی به عنوان شهردار تهران، این سوال مطرح می‌شود که چه کسانی و یا چه گروهایی در انتخاب شهردار تهران دست برتر را دارند؟ با اینکه محسن هاشمی رییس شورای شهر تهران هرگونه لابی‌های قدرت را در انتخاب شهردار تهران رد می‌کند اما با نگاهی به نحوه استعفا محمدعلی نجفی مشخص می‌شود که وجود دست لابی‌های قدرت در سیاست‌های شورای شهر تهران چندان دور از ذهن نیست!

زمانی که از میان نامزدهای شهرداری تهران محمدعلی نجفی توانست بیشترین آرا را در میان سایر نامزدهای سمت شهرداری به دست آورد، احراز صلاحیت او در وزارت کشور با چالش روبرو شد. تاخیر چندین روزه در ارسال تایید نامه نجفی به خوبی نشان می‌داد که گردانندگان قدرت نظر مساعدی روی نجفی نداشتند. استعفای نجفی برای بار دوم، نشانه‌های اعمال نظر لابی‌های قدرت را در تصمیمات شورای شهر، بیش از پیش پر رنگ کرد. چنانکه برخی از مسئولان در سمت‌های دیگر با صراحت از عدم مقبول دانستن استعفای نجفی به تنگ آمده و به شکل رسانه‌ای خواستار استعفای مجدد نجفی شدند. حال با گذشت کمتر از دو ماه از استعفای نجفی همچنان نگرانی‌ها از دست‌های پشت پرده وجود دارد. طوریکه حجت نظری یکی از اعضای شورای شهر تهران با تهدید بر اینکه اگر از میان هفت نامزد مطرح شده یکی به عنوان شهردار تهران انتخاب نشود او دست به افشاگری می‌زند! تهدیدهای نظری با واکنش‌های متعددی خصوصا از سوی سیاستمدارن جریان اصلاحات مواجه شد که بسیاری گفته‌های او را گروکشی و از روی خصلت جوانی بازتاب دادند.

تعدد آرا و نبود نظری جامع به عنوان یکی ازمهمترین چالش‌های اصلاح‌طلبان، همیشه این جبهه را با موانع عدم پیشرفت مواجه کرده است. آن هم دقیقا زمانی که تمامی شرایط برای فعالیت در حوزه‌های مختلف فراهم شده و کرسی‌های قدرت در اختیار آنها قرار گرفته است. بخش مهمی از این چالش‌ها را می‌توان در انتخاب جانشین نجفی مشاهده کرد که اعضای شورا برای انتخاب فردی که با نظر سایر دستگاه‌های حاکمیتی همراه باشد، با مشکل مواجه شدند. طوریکه در این وادی علاوه بر نبود فردی سرشناس در میان نامزدهای شهرداری تهران، نداشتن تجربه کافی در مدیرت شهری و سیاسی سبب شد تا افرادی چون محمدرضا عارف و محسن هاشمی با پیغام و پسغام تمایل خود را برای تصدی سمت شهرداری تهران ابراز کنند؛ البته عارف به شکل غیر مستقیم و هاشمی به صورت علنی.

سرلیست اصلاح طلبان مجلس که می‌دید دیگر از دست او کاری در مجلس برنمی‌آید و سودای ریاست جمهوریش در یک قدمی برباد رفتن است، همانند سیاستمداران اصولگرا، شهرداری تهران را پل و یا حتی سکوی پرتابی برای رسیدن به کرسی ریاست جمهوری تصور می‌کرد. با اینکه زمزمه‌های آمدن عارف در انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته هم به گوش می‌رسید، پس بدون شک او در سال ۱۴۰۰ آخین تلاش هایش را برای تحقق آرزوهایش می‌کند. در آن سوی میدان هم محسن هاشمی وقتی اختلافات بر سر انتخاب شهردار تهران را می‌دید تمایل خود را برای تصدی پست شهرداری ابراز کردُ ولی با مخالفت تمامی اعضای شورای شهر مجبور به سکوت شد. شاید هاشمی هم همانند سایر سیاسیون، شهرداری را محلی برای رسیدن به مقاصد مهمتر می‌بیند و اندیشه انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ در ذهن او تداعی می‌شود. اما مهم آن است که چه اتفاقی در شورای شهر و شهرداری تهران رخ داده که هر کس می‌خواهد از این آب گل آلود ماهی خود را صید کند؟

وقتی محسن هاشمی با مخالفت سایر اعضا برای کسب سمت شهرداری مواجه شد در گفتگو با یکی از رسانه‌های کشور از نمایشی بودن نقش شورای شهر خبر داد و اعلام کرد «بیش از تصوراتم جایگاه شورا، تشریفاتی و تبلیغاتی است». همین یک جمله کافی بود تا مشخص شود اصلاح طلبان قبل از انتخابات نه تنها شناخت چندانی به سایه‌اندازی دست‌های پ‍شت پرده روی سر شورا نداشتند، بلکه حتی توانایی چندانی برای ایستادگی در مقابل دخالت سایر‌ دستگاه‌ها را هم نداشتند. صدق این سخن را می‌توان در شروطی مشاهده کرد که محسن هاشمی برای شهردار جدید تهران بیان کرد. جایی که هاشمی اعلام کرد «برای ما اعضای شورای شهر مهم است که مسئولین نظام نسبت به شهردار، نظر منفی نداشته باشند». آن سوی شورای شهر تهران هم مجید فراهانی قرار دارد که با سخنانی مشابه هاشمی، ناتوانایی اعضای شورای شهر تهران را در حل مشکلات شهری اعلام میکند و می‌گوید «حل مشکلات و معضلات شهری در مقیاس تهران بدون کمک همه اجزای حاکمیت ممکن نیست و اگر مخالفت جدی از سوی حاکمیت با یکی از کاندیداها وجود داشته باشد، بر رای شورا تاثیر خواهد گذاشت». همین چند جمله کوتاه و مختصر کافی بود تا مشخص شود اعضای شورای شهر پنجم پس از هشت ماه از فعالیت خود در این شورا توانی برای ایجاد استقلال و پیش برد برنامه‌هایشان ندارند. حال باید دید محمدعلی افشانی به عنوان سیزدهمین شهردار تهران می‌تواند علاوه بر مقاومت در برابر فشارها، دغدغه‌های مردمی و همچنین نیازمندی‌های شهر تهران را رفع کند. قبل از اینکه تاییده افشانی از سوی وزارت کشور اعلام شود تمامی اعضای شورای شهر به همراه شهردار جدید تهران باید جلسه‌ای را ترتیب داده و روند استعفا و همچنین انتخاب شهردار جدید را آسیب‌شناسی کنند. چراکه عدم تغییر در سیاست‌ها و ترمیم نکردن چالش‌های به وجود آمده سبب خواهد شد تا شورای شهر، نقش بله قربان گو را بازی کند و با عدم اقبال عمومی مواجه شود. شکل گیری این رویه تاثیر منفی شگرفی در انتخابات مجلس سال آینده برای اصلاح طلبان خواهد داشت که می‌تواند همانند دهه‌های گذشته باز هم این جریان در دست اندازهای خطرناک قرار دهد.

 

 

Leave a Reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *